کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم از پی آن دارم تا روی تو می‌بینم

    دل را همه میل جان با سوی تو می‌بینم

    تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم

    زیرا که حیات جان باروی تو می‌بینم

    بس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان

    آواره ز خان و مان بر بوی تو می‌بینم

    از عشق تو نشکیبم گر خوانی و گر رانی

    زیرا که دل افتاده در کوی تو می‌بینم

    هر جا که یکی بیدل از عشق تو بی حاصل

    سرگشته و بی منزل سر کوی تو می‌بینم

    آن دل که بود سرکش گشته است اسیر عشق

    اندر خم چوگانت چون گوی تو می‌بینم

    گفتم که مگر کلی وصل تو بدانستم

    صد جان و دل خود را یک موی تو می‌بینم

    عطار مگر روزی ترکیش بود درسر

    کامروز به عشق اندر هندوی تو می‌بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha