کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه سازم که سوی تو راهی ندارم

    کجایی که جز تو پناهی ندارم

    چگونه کشم بار هجرت چو کوهی

    که من طاقت برگ کاهی ندارم

    وصال تو یکدم به دستم نیاید

    که سرمایه و دستگاهی ندارم

    مریز آب روی من آخر که من خود

    به نزدیک کس آب و جاهی ندارم

    مگردان ز من روی و با راهم آور

    که جز عشق رویی و راهی ندارم

    چرا دست آلایی آخر به خونم

    که شاهی نیم من سپاهی ندارم

    مکش ماه رویا من بی گنه را

    که جز عشق رویت گناهی ندارم

    مرا عفو کن زانکه نزدیک تو من

    به جز عفو تو عذرخواهی ندارم

    به رویم نگه کن که بر درد عشقت

    به جز اشک خونین گواهی ندارم

    ز عطار و از شیوهٔ او بگشتم

    که جز شیوهٔ چون تو ماهی ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha