کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترسا بچه‌ای کشید در کارم

    بربست به زلف خویش زنارم

    پس حلقهٔ زلف کرد در گوشم

    یعنی که به بندگی ده اقرارم

    در بندگیش نه هندوم بدخوی

    هستم حبشی که داغ او دارم

    پروانهٔ او شدم که هر ساعت

    در جمع چو شمع می‌کشد زارم

    شاید که کشد چو هست عیسی دم

    کز معجزه زنده کرد صد بارم

    او یوسف عالم است در خوبی

    من دست و ترنج پیش او دارم

    هرگز نایم ز بار او بیرون

    کز عشق نهاد صاع در بارم

    زان روز که درد عشق او خوردم

    مانده است گرو به درد دستارم

    دی ساکن کنج صومعه بودم

    وامروز ز ساکنان خمارم

    چون دانم داد شرح حال خود

    فی‌الجمله نه کافرم نه دین دارم

    کو در عالم کسی که برهاند

    یکباره ز ناکسی عطارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha