کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با این دل بی خبر چه سازم

    جان می‌سوزدم دگر چه سازم

    از دست دل اوفتاده‌ام خوار

    چون خاک بدر بدر چه سازم

    بس حیله که کردم و نیامد

    یک حیلهٔ کارگر چه سازم

    جانا نکنی به من نظر تو

    کافتاده‌ام از نظر چه سازم

    کس جز تو خبر ندارد از من

    پس می‌پرسی خبر چه سازم

    گفتی که ز صبر توشه‌ای ساز

    چون عمر آمد به سر چه سازم

    صبرم قدری غمت قضایی است

    گر سازم ازین قدر چه سازم

    گفتی به مگوی سر عشقم

    در معرض این خطر چه سازم

    گیرم که زبان نگاه دارم

    با این رخ همچو زر چه سازم

    ور روی به اشک خون نپوشم

    با سوختن جگر چه سازم

    گفتی که فرید چاره‌ای ساز

    نه چاره نه چاره‌گر چه سازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha