کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر برشمارم غم بیشمارم

    ندارند باور یکی از هزارم

    نیاید در انگشت این غم شمردن

    مگر اشک می‌ریزم و می‌شمارم

    گر انگشت نتواند این غم به سر برد

    به سر می‌برد دیدهٔ اشکبارم

    اگرچه فشاندم بسی اشک خونین

    مبر ظن که من اشک دیگر نبارم

    گرفتم ز خلق زمانه کناری

    فشاندم بسی اشک خون در کنارم

    چو روی نگارم ز چشمم برون شد

    ز شوقش به خون روی خود می‌نگارم

    چه کاری بر آید ز دست من اکنون

    که شد کارم از دست و از دست کارم

    مرا هست در دل بسی سر پنهان

    ندانم که هرگز شود آشکارم

    چو صاحب دلی اهل این سر ندیدم

    همه سر به مهرش به دل می‌سپارم

    چه گویی که عطار عیسی دمم من

    چو زهره ندارم که یکدم برآرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha