کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان به لب آوردم ای جان درنگر

    می‌شوم با خاک یکسان درنگر

    چند خواهم بود نی دنیا نه دین

    عاجز و فرتوت و حیران درنگر

    دور از روی تو کار خویش را

    می‌نبینم روی درمان درنگر

    می‌فروشم آبروی خویشتن

    بر درت چون خاک ارزان درنگر

    گر نگه کردن به من ننگ آیدت

    سوی من از دیده پنهان درنگر

    تا فتادم از تو یوسف‌روی دور

    مانده‌ام در چاه و زندان درنگر

    بی سر زلف تو چون دیوانه‌ای

    سر نهادم در بیابان درنگر

    چون به جز تو ننگرم من در دو کون

    تو به من نیز آخر ای جان درنگر

    عشق در وصل تو عطار را

    کرد غرق بحر هجران درنگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha