کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو مرا ستد ز من باز

    وافگند مرا ز جان و تن باز

    تا خاص خودم گرفت کلی

    می‌نگذارد مرا به من باز

    بگرفت مرا چنان که مویی

    نتوان آمد به خویشتن باز

    آن جامه که از تو جان ما یافت

    می نتوان کرد از شکن باز

    روزی ز شکن کنند بازش

    کز چهرهٔ ما شود کفن باز

    کی در تو رسد کسی که جاوید

    در راه تو ماند مرد و زن باز

    چون در تو نمی‌توان رسیدن

    نومید نمی‌توان شدن باز

    درد تو رسیدهٔ تمام است

    من بی تو دریده پیرهن باز

    چون لاف وصال تو می‌زنم من

    چون پرده کنم ازین سخن باز

    چون می‌دانم که روز آخر

    حسرت ماند ز من به تن باز

    از قرب تو کان وطنگهم بود

    دل مانده ز نفس راهزن باز

    عطار از آن وطن فتاده است

    او را برسان بدان وطن باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha