کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می‌شد سر زلف در زمین کش

    چون شرح دهم تو را که آن خوش

    از تیزی و تازگی که او بود

    گویی همه آب بود و آتش

    پر کرده ز چشم نرگسینش

    از تیر جفا هزار ترکش

    زیر قدشم هزار مشتاق

    از مردم دیده کرده مفرش

    جان همه کاملان ز زلفش

    همچون سر زلف او مشوش

    روی همه عاشقان ز عشقش

    از خون جگر شده منقش

    گل چهره و گل فشان و گل بوی

    مه طلعت و مه جبین و مهوش

    صد تشنه ز خون دیده سیراب

    از دشنهٔ چشم آن پریوش

    گه دل گه جان خروش می‌کرد

    کای غالیه زلف زلف برکش

    عطار ز زلف دلکش او

    تا حشر فتاده در کشاکش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha