کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که هست اندر پی بهبود خویش

    دور افتادست از مقصود خویش

    تو ایازی پوستین را یاد دار

    تا نیفتی دور از محمود خویش

    عاشقی باید که بر هم سوزد او

    عالمی از آه خون آلود خویش

    نیست از تو یک نفس خشنود دوست

    تا تو هستی یک نفس خشنود خویش

    زاهد افسرده چوب سنجد است

    خوش بسوز ای عاشق اکنون عود خویش

    حلقهٔ معشوق گیر و وقف کن

    بر در او جان غم فرسود خویش

    چون درین سودا زیان از سود به

    پس درین سودا زیان کن سود خویش

    تا کی از بود تو و نابود تو

    درگذر از بود و از نابود خویش

    آتشی در هستی تاریک زن

    پس برون آی از میان دود خویش

    گر فنا گردی چو عطار از وجود

    فال گیر از طالع مسعود خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha