کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غیرت آمد بر دلم زد دور باش

    یعنی ای نااهل ازین در دور باش

    تو گدایی دور شو از پادشاه

    ورنه بر جان تو آید دور باش

    گر وصال شاه می‌داری طمع

    از وجود خویشتن مهجور باش

    ترک جانت گوی آخر این که گفت

    کز ضلالت نفس را مزدور باش

    تو درافکن خویش و قسم تو ز دوست

    خواه ماتم باش و خواهی سور باش

    چون بسوزی همچو پروانه ز شمع

    دایما نظارگی نور باش

    گر می وصلش به دریا درکشی

    مست لایعقل مشو مخمور باش

    نه چو بی مغزان به یک می مست شو

    نه به یک دردی همه معذور باش

    ور به دریاها درآشامی شراب

    تا ابد از تشنگی رنجور باش

    همچو آن حلاج بدمستی مکن

    یا حسینی باش یا منصور باش

    چون نفخت فیه من روحی توراست

    روح پاکی فوق نفخ صور باش

    کنج وحدت گیر چون عطار پیش

    پس به کنجی درشو و مستور باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha