کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای پیر مناجاتی رختت به قلندر کش

    دل از دو جهان برکن دردی ببر اندر کش

    یا چون زن کم‌دان شو یا محرم مردان شو

    یا در صف رندان شو یا خرقه ز سر برکش

    چون فتنهٔ آن ماهی چون رهرو این راهی

    بار غم اگر خواهی از کون فزون تر کش

    خمار و قلندر شو مست می دلبر شو

    ور گفت که کافر شو هان تا نشوی سرکش

    چون کافر اوباشی هرچند ز اوباشی

    با دوست به قلاشی هم دست کنی درکش

    گفتی که به عشق اندر گر کشته شوی بهتر

    اینک من و اینک سر فرمان بر و خنجر کش

    ای دلبر سیمین‌بر گفتی که نداری زر

    بی زر نبود دلبر از جان بگذر زر کش

    عطار که سیم آرد بر روی چو زر بازد

    چون صفوت دین دارد گو درد قلندر کش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha