کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنمود رخ از پرده، دل گشت گرفتارش

    دانی که کجا شد دل در زلف نگونسارش

    از بس که سر زلفش در خون دل من شد

    در نافهٔ زلف او دل گشت جگرخوارش

    چون مشک و جگر دید او در ناک دهی آمد

    ناک از چه دهد آخر خاکی شده عطارش

    ای کاش چو دل برد او بارش دهدی باری

    چون بار دهد دل را چون دل ندهد بارش

    جانا چو دلم دارد درد از سر زلف تو

    بگذار در آن دردش وز دست بمگذارش

    بردی دلم و پایش بستی به سر زلفت

    دل باز نمی‌خواهم اما تو نکو دارش

    تا بو که به دست آرم یک ذره وصال تو

    جان می‌بفروشم من کس نیست خریدارش

    چون نیست وصالت را در کون خریداری

    عطار کجا افتد یک ذره سزاوارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha