عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۹۹: جان به لب آوردم ای جان درنگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان به لب آوردم ای جان درنگر می شوم با خاک یکسان درنگر چند خواهم بود نی دنیا نه دین عاجز و فرتوت و حیران درنگر دور از روی تو کار خویش را می نبینم روی درمان درنگر می فروشم آبروی خویشتن بر درت چون خاک ارزان درنگر گر نگه کردن به من ننگ آیدت سوی من از دیده پنهان درنگر تا فتادم از تو یوسف روی دور مانده ام در چاه و زندان درنگر بی سر زلف تو چون دیوانه ای سر نهادم در بیابان درنگر چون به جز تو ننگرم من در دو کون تو به من نیز آخر ای جان درنگر عشق در وصل تو عطار را کرد غرق بحر هجران درنگر عطار نیشابوری