کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    واقعهٔ عشق را نیست نشانی پدید

    واقعه‌ای مشکل است بسته دری بی کلید

    تا تو تویی عاشقی از تو نیاید درست

    خویش بباید فروخت عشق بباید خرید

    پی نبری ذره‌ای زانچه طلب می‌کنی

    تا نشوی ذره‌وار زانچه تویی ناپدید

    واقعه‌ای بایدت تا بتوانی شنید

    حوصله‌ای بایدت تا بتوانی چشید

    تا بنبینی جمال عشق نگیرد کمال

    تا شنوی حسب حال راست بباید شنید

    کار کن ار عاشقی بار کش ار مفلسی

    زانکه بدین سرسری یار نگردد پدید

    سوخته شو تا مگر در تو فتد آتشی

    کاتش او چون بجست سوخته را بر گزید

    درد نگر رنج بین کانچه همی جسته‌ام

    راست که بنمود روی عمر به پایان رسید

    راست که سلطان عشق خیمه برون زد ز جان

    یار در اندر شکست عقل دم اندر کشید

    هر تر و خشکم که بود پاک به یکدم بسوخت

    پرده ز رخ برگرفت پردهٔ ما بر درید

    ای دل غافل مخسب خیز که معشوق ما

    در بر آن عاشقان پیش ز ما آرمید

    تا دل عطار گشت بلبل بستان درد

    هر دمش از عشق یار تازه گلی بشکفید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha