به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هر که را دانهٔ نار تو به دندان آید
هر دم از چشمهٔ خضرش مدد جان آید
کو سکندر که لب چشمهٔ حیوان دیدم
تا به عهد تو سوی چشمهٔ حیوان آید
عقل سرکش چو ببیند لب و دندان تو را
پیش لعل لب تو از بن دندان آید
هر که در حال شد از زلف پریشانت دمی
حال او چون سر زلف تو پریشان آید
وانکه بر طرهٔ زیر و زبرت دست گشاد
از پس و پیش برو ناوک مژگان آید
چون سر زلف تو از مشک شود چوگان ساز
همچو گویی سر مردانش به چوگان آید
سر مردان جهان در سر چوگان تو شد
مرد کو در ره عشقت که به میدان آید
در ره عشق تو سرگشته بماندیم و هنوز
نیست امید که این راه به پایان آید
ماند عطار کنون چشم به ره گوش به در
تا ز نزدیک تو ای ماه چه فرمان آید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.