عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۵۴: هر که را دانهٔ نار تو به دندان آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را دانهٔ نار تو به دندان آید هر دم از چشمهٔ خضرش مدد جان آید کو سکندر که لب چشمهٔ حیوان دیدم تا به عهد تو سوی چشمهٔ حیوان آید عقل سرکش چو ببیند لب و دندان تو را پیش لعل لب تو از بن دندان آید هر که در حال شد از زلف پریشانت دمی حال او چون سر زلف تو پریشان آید وانکه بر طرهٔ زیر و زبرت دست گشاد از پس و پیش برو ناوک مژگان آید چون سر زلف تو از مشک شود چوگان ساز همچو گویی سر مردانش به چوگان آید سر مردان جهان در سر چوگان تو شد مرد کو در ره عشقت که به میدان آید در ره عشق تو سرگشته بماندیم و هنوز نیست امید که این راه به پایان آید ماند عطار کنون چشم به ره گوش به در تا ز نزدیک تو ای ماه چه فرمان آید عطار نیشابوری