کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قطره گم گردان چو دریا شد پدید

    خانه ویران کن چو صحرا شد پدید

    گم نیارد گشت در دریا دمی

    هر که در قطره هویدا شد پدید

    گر کسی در قطره بودن بازماند

    قطره ماند گرچه دریا شد پدید

    گم شو اینجا از وجود خویش پاک

    کان که اینجا گم شد آنجا شد پدید

    ناپدید امروز شو از هرچه هست

    کین چنین شد هر که فردا شد پدید

    روی‌های زشت فانی محو به

    خاصه دایم روی زیبا شد پدید

    دوشم از پیشان خطاب آمد به جان

    کان که پنهان گشت پیدا شد پدید

    ناپدید از خویش شو یکبارگی

    کان که از خود محو، از ما شد پدید

    بستهٔ پستی مباش ای مرغ عرش

    پر برآور هین که بالا شد پدید

    گم شدن فرض است هر دو کون را

    لا چه وزن آرد چو الا شد پدید

    خرد مشمر لا که از لا بود و بس

    کز ثری تا بر ثریا شد پدید

    در احد چون اسم ما یک جلوه کرد

    در عدد بنگر چه اسما شد پدید

    ترک اسما کن که هر کو ترک کرد

    در مسما رفت و تنها شد پدید

    از هزاران درد دایم باز رست

    تا ابد در یک تماشا شد پدید

    در چنین بازار چون عطار را

    سود وافر بود سودا شد پدید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha