کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقد قدم از مخزن اسرار برآمد

    چون گنج عیان شد

    خود بود که خود بر سر بازار برآمد

    بر خود نگران شد

    در کسوت ابریشم و پشم آمد و پنبه

    تا خلق بپوشند

    خود بر صف جبه و دستار برآمد

    لبس همه سان شد

    در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا

    در کسوت قطره

    در بحر به شکل در شهوار برآمد

    در گوش نهان شد

    در شکل بتان خواست که خود را بپرستد

    خود را بپرستد

    خود گشت بت و خود به پرستار برآمد

    خود عین بتان شد

    از بهر خود ایوان و سرا خواست که سازد

    قصری ز بشر ساخت

    در صورت سقف و در و دیوار برآمد

    خود خانه و مان شد

    خود بر تن خود نیش جفا زد ز سر قهر

    خود مرهم خود گشت

    خود بر صفت مردم بیمار برآمد

    خود فاتحه خوان شد

    اشعار مپندار اگر چشم سرت هست

    رازی است نهفته

    آنچه به زبان از دل عطار برآمد

    این بود که آن شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha