کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی تو کافتاب را ماند

    آسمان را به سر بگرداند

    مرکب عشق تو چو برگذرد

    خاک در چشم عقل افشاند

    هر که عکس لب تو می‌بیند

    دهنش پهن باز می‌ماند

    زلف شبرنگ و روی گلگونت

    می‌کند هر جفا که بتواند

    گاه شب‌رنگ زلفت آن تازد

    گاه گلگون عشقت این راند

    عشقت آتش فکند در جانم

    این چنین آتشی که بنشاند

    خط خونین که می‌نویسم من

    بر رخ چون زرم که برخواند

    پای تا سر چو ابر اشک شود

    از غمم هر که حال من داند

    اوفتادم ز پای دستم گیر

    آخر افتاده را که رنجاند

    دلم از زلف پیچ بر پیچت

    یک سر موی سر نپیچاند

    گر دلم بستدی و دم دادی

    آه من از تو داد بستاند

    هر که درماندهٔ تو شد نرهد

    همچو عطار با تو درماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha