کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنچه نقد سینهٔ مردان بود

    زآرزوی آن فلک گردان بود

    گر از آن یک ذره گردد آشکار

    هر دو عالم تا ابد پنهان بود

    در گذر از کون تا تاب آوری

    خود که را در کون تاب آن بود

    آن فلک کان در درون عاشق است

    آفتاب آن رخ جانان بود

    گر فرو استد ز دوران این فلک

    آن فلک را تا ابد دوران بود

    نور این خورشید اگر زایل شود

    نور آن خورشید جاویدان بود

    زود بیند آن فلک و آن آفتاب

    هر که را یک ذره نور جان بود

    وانکه نور جان ندارد ذره‌ای

    تا بود در کار خود حیران بود

    چند گویی کین چنین و آن چنان

    تا چنینی عمر تو تاوان بود

    کی بود پروای خلقش ذره‌ای

    هر که او در کار سرگردان بود

    پای در نه راه را پایان مجوی

    زانکه راه عشق بی‌پایان بود

    عشق را دردی بباید بی قرار

    آن چنان دردی که بی درمان بود

    گر زند عطار بی این سر نفس

    آن نفس بر جان او تاوان بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha