کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی کو خویش بیند بنده نبود

    وگر بنده بود بیننده نبود

    به خود زنده مباش ای بنده آخر

    چرا شبنم به دریا زنده نبود

    تو هستی شبنمی دریاب دریا

    که جز دریا تو را دارنده نبود

    درین دریا چو شبنم پاک گم شو

    که هر کو گم نشد داننده نبود

    اگر در خود بمانی ناشده گم

    تو را جاوید کس جوینده نبود

    تو می‌ترسی که در دنیا مدامت

    بسازی از بقا افکنده نبود

    وجود جاودان خواهی، ندانی

    که گل چون گل بسی پاینده نبود

    وجود گل به بالای گل آمد

    که سلطانی مقام بنده نبود

    تورا در نو شدن جامه که آرد

    اگر بر قد تو زیبنده نبود

    چه می‌گویم چو تو هستی نداری

    تورا جز نیستی یابنده نبود

    اگر خواهی که دایم هست گردی

    که در هستی تورا ماننده نبود

    فرو شو در ره معشوق جاوید

    که هرگز رفته‌ای آینده نبود

    در آتش کی رسد شمع فسرده

    اگر شب تا سحر سوزنده نبود

    فلک هرگز نگردد محرم عشق

    اگر سر تا قدم گردنده نبود

    هر آن کبکی که قوت باز گردد

    ورای او کسی پرنده نبود

    چه می‌گویی تو ای عطار آخر

    به عالم در چو تو گوینده نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha