کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که را با لب تو پیمان بود

    اجل او از آب حیوان بود

    هر که روی چو آفتاب تو دید

    همچو من تا که بود حیران بود

    در نکویی پسندهٔ جایی

    که نکوتر از آن بنتوان بود

    چون بدیدم لب جگر رنگت

    نمکی داشت و شکرافشان بود

    یک شکر آرزوم کرد الحق

    لیک بیمم ز تیر مژگان بود

    بی رخت بر رخم نوشت به خون

    دیده هر راز دل که پنهان بود

    خواستم تا نفس زنم بی تو

    نزدم زانکه آن نفس جان بود

    جان من گر بود وگر نبود

    کی مرا در جهان غم آن بود

    لیک جان زان سبب ندادم من

    که نه در خورد چون تو جانان بود

    جان بدادم چو روی تو دیدم

    زانکه جان دادن من آسان بود

    جان عطار تا که بود از تو

    هستی و نیستیش یکسان بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha