کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرمست به بوستان برآمد

    از سرو و ز گل فغان برآمد

    با حسن نظارهٔ رخش کرد

    هر گل که ز بوستان برآمد

    نرگس چو بدید چشم مستش

    مخمور ز گلستان برآمد

    چون لاله فروغ روی او یافت

    دلسوخته شد ز جان برآمد

    سوسن چو ز بندگی او گفت

    آزاده و ده زبان برآمد

    بگذشت به کاروان چو یوسف

    فریاد ز کاروان برآمد

    از شیرینی خندهٔ اوست

    هر شور که از جهان برآمد

    وز سر تیزی غمزهٔ اوست

    هر تیر که از کمان برآمد

    کردم شکری طلب ز تنگش

    از شرم رخش چنان برآمد

    کز روی چو گلستانش گویی

    صد دستهٔ ارغوان برآمد

    خورشید رخ ستاره ریزش

    از کنگرهٔ عیان برآمد

    از یک یک ذرهٔ دو عالم

    ماهی مه از آسمان برآمد

    در خود نگریستم بدان نور

    نقشیم به امتحان برآمد

    یک موی حجاب در میان بود

    چون موی تنم از آن برآمد

    در حقه مکن مرا که کارم

    زان حقهٔ درفشان برآمد

    از هر دو جهان کناره کردم

    اندوه تو از میان برآمد

    هر مرغ که کرد وصفت آغاز

    آواره ز آشیان برآمد

    زیرا که به وصفت از دو عالم

    آوازهٔ بی نشان برآمد

    در وصف تو شد فرید خیره

    وز دانش و از بیان برآمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha