کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو ز سقسین و ز بلغار برآمد

    فریاد ز کفار به یک بار برآمد

    در صومعه‌ها نیم شبان ذکر تو می‌رفت

    وز لات و عزی نعرهٔ اقرار برآمد

    گفتم که کنم توبه در عشق ببندم

    تا چشم زدم عشق ز دیوار برآمد

    یک لحظه نقاب از رخ زیبات براندند

    صد دلشده را زان رخ تو کار برآمد

    یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم

    صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد

    آراسته حسن تو به بازار فروشد

    در حال هیاهوی ز بازار برآمد

    عیسی به مناجات به تسبیح خجل گشت

    ترسا ز چلیپا و ز زنار برآمد

    یوسف ز می وصل تو در چاه فروشد

    منصور ز شوقت به سر دار برآمد

    ای جان جهان هر که درین ره قدمی زد

    کار دو جهانیش چو عطار برآمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha