کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شادی به روزگار شناسندگان مست

    جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست

    از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی

    در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست

    گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند

    گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست

    دستار عقلشان کف طرار عشق برد

    بازار توبه‌شان شکن زلف لا شکست

    برخاستند از سر اسرار هر دو کون

    چون شاه عشق در دل ایشان فرو نشست

    زنجیر در میان و نمد دربرند از آنک

    مردی که راه فقر به سر برد حیدر است

    آنجا که پای جای ندارد فشرده پای

    وانجا که دست جای ندارد فشانده دست

    در قعر بحر نور فرو خورده غوطها

    وز شوق ذوق ملک عدم نیستی به هست

    عطار جام دولت ایشان به کف گرفت

    جاوید از آن شراب معطر بماند مست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha