کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    طمع وصل تو مجالم نیست

    حصه زین قصه جز خیالم نیست

    در فراق تو تشنه می‌میرم

    کز لبت قطره‌ای زلالم نیست

    تو چو شمعی و من چو پروانه

    با تو بودن به‌هم مجالم نیست

    دور می‌باشم از جمال تو زانک

    طاقت آن چنان جمالم نیست

    می‌زیم با فراق و می‌گویم

    که تمنای آن وصالم نیست

    گرچه وصل تو هست کار محال

    کار بیرون ازین محالم نیست

    اگرم وصل تو نخواهد بود

    سر هیچی به هیچ حالم نیست

    بی خودم کن که خود به خود تو بسی

    زانکه من تا خودم کمالم نیست

    گر بسوزیم بند بند چو شمع

    دمی از سوختن ملالم نیست

    من به بال و پر تو می‌پرم

    که دمی بر تو پر و بالم نیست

    ور مرا بی تو پر و بالی هست

    آن پر و بال جز وبالم نیست

    تا جگر گوشهٔ خودت خواندم

    گر جگر می‌خورم حلالم نیست

    شرح درد تو چون دهد عطار

    زانکه یارای این مقالم نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha