کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس نظر تیز که تقدیر کرد

    تا رخ زیبای تو تصویر کرد

    روی تو عقلم صدف عشق ساخت

    چشم تو جانم هدف تیر کرد

    نرگس جادوت دل از من ربود

    گفت که این جادوی کشمیر کرد

    جادوی کشمیر نیارد همی

    پیش تو یک مسئله تقریر کرد

    زلف تو باز این دل دیوانه را

    حلقه درافکند و به زنجیر کرد

    هر که سر زلف تو در خواب دید

    کافریش عشق تو تعبیر کرد

    با سر زلف تو همه هیچ بود

    هرچه دلم حیله و تدبیر کرد

    کفر از آن خاست که در کاینات

    کوکبهٔ زلف تو تأثثیر کرد

    زلف تو اسلام برافکنده بود

    لیک نکو کرد که تاخیر کرد

    مرغ دلم تا که زبون تو شد

    قصد بدو عشق زبون گیر کرد

    در ره عشق تو دلم جان بداد

    تا جگر سوخته توفیر کرد

    نالهٔ شبگیر من از حد گذشت

    چند توان نالهٔ شبگیر کرد

    کس بنداند که دل عاشقم

    در ره عشق تو چه تقصیر کرد

    لاجرم اکنون چو به دام اوفتاد

    دانهٔ جان در سر تشویر کرد

    بر دل عطار ببخشای از آنک

    روز جوانیش غمت پیر کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha