کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که را عشق تو سرگردان کرد

    هرگزش چارهٔ آن نتوان کرد

    چارهٔ عشق تو بیچارگی است

    هر که بیچاره نشد تاوان کرد

    سر به فرمان بنهد خورشیدش

    هر که یک ذره تو را فرمان کرد

    چون به زیبایی آن داری تو

    این چنین عاشق زارم آن کرد

    چشم خون‌ریز تو از غمزهٔ تیز

    چشم این سوخته خون‌افشان کرد

    چه کنی قصد به خونم که دلم

    خویش را پیش رخت قربان کرد

    جان عطار تو خود می‌دانی

    که هوایت ز میان جان کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha