کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو قفل لعل بر درج گهر زد

    جهانی خلق را بر یکدگر زد

    لب لعلش جهان را برهم انداخت

    خط سبزش قضا را بر قدر زد

    نبات خط او چون از شکر رست

    ز خجلت چون عسل حل شد طبر زد

    به رخش حسن چون بر عاشقان تاخت

    نیندیشید و لاف لاتذر زد

    رخ او تاب در خورشید و مه داد

    لب او بانگ بر تنگ شکر زد

    چو نقاش ازل از بهر خطش

    به سیمین لوح او بیرنگ برزد

    چو خط بنوشت گویی نقطهٔ لعل

    درونش سی ستاره بر قمر زد

    بسی می‌زد به مژگان بر دلم تیر

    بدو گفتم که کم زن بیشتر زد

    دلم از طره چون زیر و زبر کرد

    گره بر طرهٔ زیر و زبر زد

    دلم خون کرد تا از پاش بفکند

    عقیقی گشت آنگه بر کمر زد

    دلم با او چو دستی در کمر کرد

    کمربند فلک را دست در زد

    فرید او را گزید از هر دو عالم

    به یک‌دم آتشی در خشک و تر زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha