کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در صفت عشق تو شرح و بیان نمی‌رسد

    عشق تو خود عالی است عقل در آن نمی‌رسد

    آنچه که از عشق تو معتکف جان ماست

    گرچه بگویم بسی سوی زبان نمی‌رسد

    جان چو ز میدان عشق گوی وصال تو برد

    تاختنی دو کون در پی جان نمی‌رسد

    گرچه نشانه بسی است لیک دراز است راه

    سوی تو بی نور تو کس به نشان نمی‌رسد

    عاشق دل خسته را تا نرسد هرچه هست

    در اثر درد تو هر دو جهان نمی‌رسد

    بادیهٔ عشق تو بادیه‌ای است بی‌کران

    پس به چنین بادیه کس به کران نمی‌رسد

    سوی تو عطار را موی‌کشان برد عشق

    بی خبری سوی تو موی کشان نمی‌رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha