کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیچاره دلم در سر آن زلف به خم شد

    دل کیست که جان نیز درین واقعه هم شد

    انگشت نمای دو جهان گشت به عزت

    هر دل که سراسیمهٔ آن زلف به خم شد

    چون پرده برانداختی از روی چو خورشید

    هر جا که وجودی است از آن روی عدم شد

    راه تو شگرف است بسر می‌روم آن ره

    زآنروی که کفر است در آن ره به قدم شد

    عشاق جهان جمله تماشای تو دارند

    عالم ز تماشی تو چون خلد ارم شد

    تا مشعلهٔ روی تو در حسن بیفزود

    خوبان جهان را ز خجل مشعله کم شد

    تا روی چو خورشید تو از پرده علم زد

    خورشید ز پرده به‌در افتاد و علم شد

    تا لوح چو سیم تو خطی سبز برآورد

    جان پیش خط سبز تو بر سر چو قلم شد

    چون آه جگرسوز ز عطار برآمد

    با مشک خط تو جگر سوخته ضم شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha