کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آتش سودای تو عالم جان در گرفت

    سوز دل عاشقانت هر دو جهان در گرفت

    جان که فروشد به عشق زندهٔ جاوید گشت

    دل که بدانست حال ماتم جان در گرفت

    از پس چندین هزار پرده که در پیش بود

    روی تو یک شعله زد کون و مکان در گرفت

    چون تو برانداختی برقع عزت ز پیش

    جان متحیر بماند عقل فغان در گرفت

    بر سر کوی تو عشق آتش دل برفروخت

    شمع دل عاشقانت جمله از آن در گرفت

    جرعهٔ اندوه تو تا دل من نوش کرد

    زآتش آه دلم کام و زبان در گرفت

    تا که ز رنگ رخت یافت دل من نشان

    روی من از خون دل رنگ و نشان در گرفت

    جان و دل عاشقان خرقه شد اندر میان

    زانکه سماع غمت در همگان در گرفت

    راست که عطار داد حسن و جمال تو شرح

    سینه برآورد جوش دل خفقان در گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha