کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر هندوی زلفت ز درازی به ره افتاد

    زنگی بچهٔ خال تو بر جایگه افتاد

    در آرزوی زلف چو زنجیر تو عقلم

    دیوانگی آورد و به یک ره ز ره افتاد

    چون باد بسی داشت سر زلف تو در سر

    از فرق همه تخت‌نشینان کله افتاد

    سرسبزی گلگون رخت را که بدیدم

    چون طرهٔ شبرنگ تو روزم سیه افتاد

    که کرد ز عشق رخ تو توبه زمانی

    کز شومی آن توبه نه در صد گنه افتاد

    حقا که اگر تا که جهان بود به خوبیت

    بر جملهٔ خوبان جهان پادشه افتاد

    تا پادشاه جملهٔ خوبان شده‌ای تو

    بس آتش سوزان که ز تو در سپه افتاد

    چون بوسه ستانم ز لبت چون مترصد

    با تیر و کمان چشم تو در پیشگه افتاد

    از عمد سر چاه زنخدان بنپوشید

    تا یوسف گم گشته درآمد به چه افتاد

    شهباز دلم زان چه سیمین نرهد زانک

    در خانهٔ مات است که این بار شه افتاد

    جانا دل عطار که دور از تو فتادست

    هرگز که بداند که چگونه تبه افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha