به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چون نظر بر روی جانان اوفتاد
آتشی در خرمن جان اوفتاد
روی جان دیگر نبیند تا ابد
هر که او در بند جانان اوفتاد
ذرهای خورشید رویش شد پدید
ولوله در جن و انسان اوفتاد
جان انس از شوق او آتش گرفت
پس از آنجا در دل جان اوفتاد
کرد تاوان بیرخ او آفتاب
لاجرم در قید تاوان اوفتاد
هر که مویی سرکشید از عشق او
بی سر آنجا چون گریبان اوفتاد
هر کجا نقش نگاری پای بست
تا ابد در دست رضوان اوفتاد
وانکه را رنگی و بویی راه زد
در حجاب سخت خذلان اوفتاد
چون وصالش دانهای بر دام بست
مرغ دل در دام هجران اوفتاد
بی سر و بن دید عاشق راه او
بی سر و بن در بیابان اوفتاد
راز عشقش عالمی بی منتهاست
ظن مبر کین کار آسان اوفتاد
تا به کلی بر نخیزی از دو کون
محرم این راز نتوان اوفتاد
چون رهی بس دور و بس دشوار بود
لاجرم عطار حیران اوفتاد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.