کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر آن دردی که دلدارم فرستد

    شفای جان بیمارم فرستد

    چو درمان است درد او دلم را

    سزد گر درد بسیارم فرستد

    اگر بی او دمی از دل برآرم

    که داند تا چه تیمارم فرستد

    وگر در عشق او از جان برآیم

    هزاران جان به ایثارم فرستد

    وگر در جویم از دریای وصلش

    به دریا در نگونسارم فرستد

    وگر از راز او رمزی بگویم

    ز غیرت بر سر دارم فرستد

    چو در دیرم دمی حاضر نبیند

    ز مسجد سوی خمارم فرستد

    چو دام زرق بیند در برم دلق

    بسوزد دلق و زنارم فرستد

    چو گبر نفس بیند در نهادم

    به آتشگاه کفارم فرستد

    به دیرم درکشد تا مست گردم

    به صد عبرت به بازارم فرستد

    چو بی کارم کند از کار عالم

    پس آنگه از پی کارم فرستد

    چو در خدمت چنان گردم که باید

    به خلوت پیش عطارم فرستد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha