کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در عشق قرار بی‌قراری است

    بدنامی عشق نام‌داری است

    چون نیست شمار عشق پیدا

    مشمر که شمار بی‌شماری است

    در عشق ز اختیار بگذار

    عاشق بودن نه اختیاری است

    گر دل داری تو را سزد عشق

    ورنه همه زهد و سوگواری است

    زاری می‌کن چو دل ندادی

    تا دل ندهند کارزاری است

    دل کیست شکار خاص شاه است

    شاه از پی او به دوستداری است

    شاهی که همه جهانش ملک است

    در دشت ز بهر یک شکاری است

    جانا بر تو قرار آن راست

    کز عشق تو عین بی‌قراری است

    آن را که گرفت عشق تو نیست

    در معرض صد گرفتکاری است

    وآن است عزیز در دو عالم

    کز عشق تو در هزار خواری است

    هر بی‌خبری که قدر عشقت

    می‌نشناسد ز خاکساری است

    وانکس که شناخت خردهٔ عشق

    هر خردهٔ او بزرگواری است

    پروانهٔ توست جان عطار

    زان است که غرق جان سپاری است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha