کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    راه عشق او که اکسیر بلاست

    محو در محو و فنا اندر فناست

    فانی مطلق شود از خویشتن

    هر دلی که کو طالب این کیمیاست

    گر بقا خواهی فنا شو کز فنا

    کمترین چیزی که می‌زاید بقاست

    گم شود در نقطهٔ فای فنا

    هر چه در هر دو جهان شد از تو راست

    در چنین دریا که عالم ذره‌ای است

    ذره‌ای هست آمدن یارا کراست

    گر ازین دریا بگیری قطره‌ای

    زیر او پوشیده صد دریا بلاست

    برنیاری جان و ایمان گم کنی

    گر درین دریا بری یک ذره خواست

    گرد این دریا مگرد و لب بدوز

    کین نه کار ما و نه کار شماست

    گر گدایی را رسد بویی ازین

    تا ابد بر هرچه باشد پادشاست

    از خودی خود قدم برگیر زود

    تا ز پیشان بانگت آید کان ماست

    دم نیارد زد ازین سیر شگرف

    هر که را یک‌دم سر این ماجراست

    زهد و علم و زیرکی بسیار هست

    آن نمی‌خواهند درویشی جداست

    آنچه من گفتم زبور پارسی است

    فهم آن نه کار مرد پارساست

    سلطنت باید که گردد آشکار

    تا بدانی تو که این معنی کجاست

    در دل عشاق از تعظیم او

    کبریایی خالی از کبر و ریاست

    محو کن عطار را زین جایگاه

    کین نه کسب اوست بل عین عطاست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha