کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر شور وشری که در جهان است

    زان غمزهٔ مست دلستان است

    گفتم لب اوست جان، خرد گفت

    جان چیست مگو چه جای جان است

    وصفش چه کنی که هرچه گویی

    گویند مگو که بیش از آن است

    غمهاش به جان اگر فروشند

    می‌خر که هنوز رایگان است

    در عشق فنا و محو و مستی

    سرمایهٔ عمر جاودان است

    در عشق چو یار بی نشان شو

    کان یار لطیف بی‌نشان است

    تو آینهٔ جمال اویی

    و آیینهٔ تو همه جهان است

    ای ساقی بزم ما سبک‌خیز

    می‌ده که سرم ز می گران است

    در جام جهان نمای ما ریز

    آن باده که کیمیای جان است

    ای مطرب ساده ساز بنواز

    کامشب شب بزم عاشقان است

    از رفته و نامده چه گویم

    چون حاصل عمرم این زمان است

    ما را سر بودن جهان نیست

    ما را سر یار مهربان است

    این کار نه کار توست خاموش

    کین راه به پای رهروان است

    کاری است بزرگ راه عطار

    وین کار نه بر سر زبان است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha