کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو قلاوز جهان است

    سودای تو رهنمای جان است

    وصل تو خلاصهٔ وجود است

    درد تو دریچهٔ عیان است

    هاروت تو چاره ساز سحر است

    یاقوت تو مایه‌بخش جان است

    کس را ز دهان تو سخن نیست

    زان روی که نقطه گمان است

    تا بر دهنت نهاده‌ام دل

    این تنگ‌دلی من از آن است

    لعلت شکری است تنگ بر تنگ

    یعنی دل من بر آن دهان است

    کس بر کمرت میان ندیدست

    گرچه کمر تو را میان است

    تا ابروی چون کمانت دیدم

    صد گونه ز هم از آن کمان است

    چون ابروی توست چون کمانی

    چندین ز هم از چه در زبان است

    دندان تو مغز پستهٔ توست

    مغزی دیدی که استخوان است

    گفتی که دلت بسوز در عشق

    یعنی که سپند عاشقان است

    از دست تو دل چگونه سوزم

    چون پای غم تو در میان است

    یک ذره غم تو خوشتر آید

    از هر شادی که در جهان است

    آن درد که در دل من از توست

    هر وصف که گویمش نه آن است

    در روی من شکسته دل خند

    گر موجب خنده زعفران است

    در کار عقوبت تو عطار

    چون ممتحنی در امتحان است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha