کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه رخساره که از بدر منیر است

    لبش شکر فروش جوی شیر است

    سر هر موی زلفش از درازی

    جهان سرنگون را دستگیر است

    قمر ماند از خط او پای در قیر

    که در گرد خطش هم جوی قیر است

    خطا گفتم مگر مشک ختاست او

    که در پیرامن بدر منیر است

    خط نو خیزش از سبزی جوان است

    که کمتر خط پیشش عقل پیر است

    نیاید در ضمیر کس که آن خط

    چگونه نوبهاری در ضمیر است

    جهان جان سزای وصل او هست

    که او در جنب وصل او حقیر است

    کجا زو بر تواند خورد عاشق

    کزو ناز است و از عاشق نفیر است

    مرا از جان گریز است ار بگویم

    که یک ساعت از آن دلبر گزیر است

    مکن ای عشق شمع خوبان ناز چندین

    که شمع حسن خوبان زود میر است

    فرید یک دلت را یک شکر ده

    که در صاحب نصابی او حقیر است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha