کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این گره کز تو بر دل افتادست

    کی گشاید که مشکل افتادست

    ناگشاده هنوز یک گرهم

    صد گره نیز حاصل افتادست

    چون نهد گام آنکه هر روزیش

    سیصد و شصت منزل افتادست

    چون رود راه آنکه هر میلش

    ینزل‌الله مقابل افتادست

    چونکه از خوف این چنین شب و روز

    عرش را رخت در گل افتادست

    من که باشم که دم زنم آنجا

    ور زنم زهر قاتل افتادست

    هست دیوانه‌ای علی الاطلاق

    هر که زین قصه غافل افتادست

    عقل چبود که صد جهان آتش

    نقد در جان و در دل افتادست

    فلک آبستن است این سر را

    زان بدین سیر مایل افتادست

    همچو آبستنان نقط بر روی

    می‌رود گرچه حامل افتادست

    نیست آگاه کَس اَزین سِرّ زانک

    بیشتر خلق غافل افتادست

    قعر دریا چگونه داند باز

    آن کسی کو به ساحل افتادست

    گر رجوعی کند سوی قعرش

    گوهری سخت قابل افتادست

    ور کند حبس ساحلش محبوس

    در مضیق مشاغل افتادست

    هست در معرض بسی گرداب

    هر که را این مسایل افتادست

    خاک آنم که او درین دریا

    ترک جان گفته کامل افتادست

    هر که صد بحر یافت بس تنها

    قطره‌ای خرد مدخل افتادست

    جان عطار را درین دریا

    نفس تاریک حایل افتادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha