کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ندانم تا چه کارم اوفتادست

    که جانی بی قرارم اوفتادست

    چنان کاری که آن کس را نیفتاد

    به یک ساعت هزارم اوفتادست

    همان آتش که در حلاج افتاد

    همان در روزگارم اوفتادست

    دلم را اختیاری می‌نبینم

    خلل در اختیارم اوفتادست

    مگر با حلقه‌های زلف معشوق

    شماری بی‌شمارم اوفتادست

    مگر در عشق او نادیده رویش

    دلی پر انتظارم اوفتادست

    شبی بوی می او ناشنوده

    نصیب از وی خمارم اوفتادست

    هزاران شب چو شمعی غرقه در اشک

    سر خود در کنارم اوفتادست

    هزاران روز بس تنها و بی کس

    مصیبت‌های زارم اوفتادست

    اگر تر دامن افتادم عجب نیست

    که چشمی اشکبارم اوفتادست

    کجا مردی است در عالم که او را

    نظر بر کار و بارم اوفتادست

    نیفتاد آنچه از عطار افتاد

    که تا او هست کارم اوفتادست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha