کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلبرم در حسن طاق افتاده است

    قسم من زو اشتیاق افتاده است

    بر سر پایم چو کرسی ز انتظار

    کو چو عرش سیم ساق افتاده است

    گر رسد یک شب خیال وصل او

    برق در زیرش براق افتاده است

    لیک اندر تیه هجرش گرد من

    سد اسکندر یتاق افتاده است

    کی فتد در دوزخ این آتش کزو

    در خراسان و عراق افتاده است

    بر هم افتاده چو زلفش هر نفس

    کشته تو در فراق افتاده است

    می‌ندانم تا به عمدا می‌کشد

    یا چنین خود اتفاق افتاده است

    تا که روی همچو ماهش دیده‌ام

    ماه بختم در محاق افتاده است

    ابروی او جز کمان چرخ نیست

    زانکه همچون چرخ طاق افتاده است

    چون ندارد ترک سیمینم میان

    پس چرا زرین نطاق افتاده است

    این همه باریک بینی فرید

    از میان آن وشاق افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha