کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی ماه در مهر سرو بلندت

    شکر در گدازش ز تشویر قندت

    جهان فتنه بگرفت و پر مشک شد هم

    چو بگذشت بادی به مشکین کمندت

    سر زلف پر بند تو تا بدیدم

    به یک دم شدم عاشق بند بندت

    گزند تو را قدر و قیمت که داند

    بیا تا به جانم رسانی گزندت

    برآر از سر کبر گردی ز عالم

    که گوگرد سرخ است گرد سمندت

    به چه آلتی عشق روی تو بازم

    چو جان مست توست و خرد مستمندت

    چنان ماه رویی که آئینهٔ تو

    به رخ با قمر در غلط او فکندت

    چو وجه سپندی ندارم چه سازم

    جگر به که سوزم به جای سپندت

    مزن بانگ بر من که این است جرمم

    که خورشید خواندم به بانگ بلندت

    غلط گفتم این زانکه خورشید دایم

    رخی همچو زر، می‌رود مستمندت

    چه سازم که عطار اگر جان به زاری

    بسوزد ز عشقت نیاید پسندت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha