کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگاهی شدم سوی خرابات

    که رندان را کنم دعوت به طامات

    عصا اندر کف و سجاده بر دوش

    که هستم زاهدی صاحب کرامات

    خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

    بگو تا خود چه کار است از مهمات

    بدو گفتم که کارم توبهٔ توست

    اگر توبه کنی یابی مراعات

    مرا گفتا برو ای زاهد خشک

    که تر گردی ز دردی خرابات

    اگر یک قطره دردی بر تو ریزم

    ز مسجد بازمانی وز مناجات

    برو مفروش زهد و خودنمائی

    که نه زهدت خرند اینجا نه طامات

    کسی را اوفتد بر روی، این رنگ

    که در کعبه کند بت را مراعات

    بگفت این و یکی دردی به من داد

    خرف شد عقلم و رست از خرافات

    چو من فانی شدم از جان کهنه

    مرا افتاد با جانان ملاقات

    چو از فرعون هستی باز رستم

    چو موسی می‌شدم هر دم به میقات

    چو خود را یافتم بالای کونین

    چو دیدم خویشتن را آن مقامات

    برآمد آفتابی از وجودم

    درون من برون شد از سماوات

    بدو گفتم که ای دانندهٔ راز

    بگو تا کی رسم در قرب آن ذات

    مرا گفتا که ای مغرور غافل

    رسد هرگز کسی هیهات هیهات

    بسی بازی ببینی از پس و پیش

    ولی آخر فرومانی به شهمات

    همه ذرات عالم مست عشقند

    فرومانده میان نفی و اثبات

    در آن موضع که تابد نور خورشید

    نه موجود و نه معدوم است ذرات

    چه می‌گویی تو ای عطار آخر

    که داند این رموز و این اشارات

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha