کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگوئید ای رفیقان ساربان را

    که امشب باز دارد کاروان را

    چو گل بیرون شد از بستان چه حاصل

    زغلغل بلبل فریاد خوان را

    اگر زین پیش جان میپروریدم

    کنون بدرود خواهم کرد جان را

    بدار ای ساربان محمل که از دور

    ببینم آن مه نامهربان را

    دمی بر چشمهٔ چشمم فرود آی

    کنون فرصت شمار آب روان را

    گر آن جان جهان را باز بینم

    فدای او کنم جان و جهان را

    چو تیر ار زانکه بیرون شد ز شستم

    نهم پی بر پی آن ابرو کمان را

    شکر بر خویشتن خندد گر آن ماه

    بشکر خنده بگشاید دهان را

    چو روی دوستان باغست و بستان

    بروی دوستان بین بوستان را

    چو می‌دانی که دورانرا بقا نیست

    غنیمت دان حضور دوستان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha