به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای حلقه زده افعی مشکین تو بر دوش
وی خنده زده شکر شیرین تو بر نوش
از کوه نتابد چو تو خورشید کمربند
وز باغ نخیزد چو تو شمشاد قبا پوش
چون دوش شبی تیره ندیدم بدرازی
الا شب زلفت که زیادت بود از دوش
ماندست مرا حسرت دیدار تو در دل
کردست دلم حلقهٔ گیسوی تو در گوش
دارم ز تو دلبستگی و مهر و وفا چشم
لیکن چکنم گر تو نداری دل من گوش
خاموش که چون گل بشکر خنده در آید
با بلبل بیدل نتوان گفت که خاموش
زان داروی بیهوشی اگر صبح توانی
در ده قدحی تا ز حریفان ببرد هوش
تخفیف کن از دور من سوخته جامی
کاتش چو زیادت شود از سر برود جوش
خواجو اگرت دست دهد دولت وصلش
زنهار مگو با کس و بر میخور و میپوش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.