کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو جام لعل تو نوشم کجا بماند هوش

    چو مست چشم تو گردم مرا که دارد گوش

    منم غلام تو ور زانکه از من آزادی

    مرا بکوزه کشان شرابخانه فروش

    به بوی آنکه ز خمخانه کوزه‌ئی یابم

    روم سبوی خراباتیان کشم بر دوش

    ز شوق لعل تو سقای کوی میخواران

    بدیده آب زند آستان باده فروش

    مرا مگوی که خاموش باش و دم درکش

    که در چمن نتوان گفت مرغ را که خموش

    اگر نشان تو جویم کدام صبر و قرار

    وگر حدیث تو گویم کدام طاقت و هوش

    مکن نصیحت و از من مدار چشم صلاح

    که من بقول نصیحت کنان ندارم گوش

    شراب پخته بخامان دل فسرده دهید

    که باده آتش تیزست و پختگان در جوش

    نعیم روضهٔ رضوان بذوق آن نرسد

    که یار نوش کند باده و تو گوئی نوش

    مرا چو خلعت سلطان عشق می‌دادند

    ندا زدند که خواجو خموش باش و بپوش

    میسرم نشود خامشی که در بستان

    نوای بلبل مست از ترنمست و خروش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha