به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا چند به شادی می غمهای تو نوشم
از خلق جهان کسوت سودای تو پوشم
هر چند که زلفت دل من گوش ندارد
من سلسلهٔ زلف ترا حلقه بگوشم
عیبم مکن ار دود دلم در جگر افتاد
با این همه آتش نتوانم که نجوشم
چون چنگ زه جان کشدم چون نخراشم
چون عود ره دل زندم چون نخروشم
خلقی ز فغانم به فغانند ولیکن
این طرفه که مینالم و پیوسته خموشم
دیشب خبرم نیست که شاگرد خرابات
چون از در میخانه بدر برد بدوشم
پر کن قدحی زهر هلاهل که بیکدم
بر یاد لب لعل تو چون شهد بنوشم
تا جان بودم زان می چون خون سیاوش
جامی بهمه مملکت جم نفروشم
در میکده گر زهد فروشم چو تو خواجو
دانم که بیک جو نخرد باده فروشم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.