کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ایکه عنبر ز سر زلف تو دارد بوئی

    جعدت از مشک سیه فرق ندارد موئی

    آهوانند در آن غمزهٔ شیر افکن تو

    گر چه در چشم تو ممکن نبود آهوئی

    دل بزلفت من دیوانه چرا می‌دادم

    هیچ عاقل ندهد دل بچنان هندوئی

    مدتی گوشه گرفتم ز خدنگ اندازان

    عاقبت گشت دلم صید کمان ابروئی

    عین سحرست که پیوسته پریرویانرا

    طاق محراب بود خوابگه جادوئی

    دل شوریده که گم کردن و دادم بر باد

    می‌برم در خم آن طره مشکین بوئی

    بهر دفع سخن دشمن و از بیم رقیب

    دیده سوی دگری دارم و خاطر سوئی

    بلبل سوخته دل باز نماندی بگلی

    اگر آگه شدی از حسن رخ گلروئی

    دل خواجو همه در زلف بتان آویزد

    زانکه دیوانه شد از سلسلهٔ گیسوئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha